×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

یاقوت هایی از جنس حرف

درخت بخشنده(فصل سوم)

اما پسرک دیگر تا مدت ها بازنگشت. 

و وقتی برگشت درخت چنان خوش حال شد که زبانش بند آمد .

با این حال به زحمت و زمزمه کنان گفت :

بیا پسر. بیا و بازی کن .

پسرک گفت:

دیگر آن قدر پیر و افسرده شده ام

که نمیتوانم بازی کنم .

قایقی می خواهم که مرا از اینجا به آنجا ببرد .

می توانی به من قایقی بدهی ؟

درخت گفت :تنه ام را قطع کن

و برای خود قایقی بساز .

آن وقت می توانی با قایقت از اینجا دور شوی......

و خوش حال باشی.

پسر تنه درخت را قطع کرد

قایقی ساخت و سوار بر آن از آنجا دور شد .

و درخت خوش حال بود

اما نه به راستی..... 
چهارشنبه 15 تیر 1390 - 2:24:37 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


آدم نداشته


زن


سال نو مبارك عزيزانم


با وحشتناک‌ترین فرودگاه‌های جهان آشنا شوید


یکی بود .. رفت .... و زندگی ادامه دارد بی او ...بی من ....بی تو


این کارها را در حق خودتان انجام ندهید


نامه دختری زیبا به مرد ثروتمند آمریکایی


اگــر جهان یــک دــده صــد نفری بــود


شايد ما به سرعت از بچگيمان دور شديم ....


احساسي ترين مردم دنيا كدامند ؟


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

513948 بازدید

489 بازدید امروز

446 بازدید دیروز

4704 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements